|
1. ...پنجره ی کشویی ، نیمه باز است. پرده ی توری به آرامی می رقصد. ستاره ها چشمک نمی زنند. [ تاریک . جاز . زوزه ] 2. زن ، بالش را چنگ می زند. رو تختی آبی ملایمی دارد.کسی سعی دارد نفسش را در سر و صدا پنهان کند. [ سرخ . جاز . زوزه ] 3. مرد ، لبخند پیروزمندانه ای بر لب دارد. ریش دارد. زن ، ابروهایش را در هم می کشد. [ قهوه ای . سکوت . زوزه ] 4. زن ، سرخ است. والیوم. چشمهایش قرمز است. غلت می زند. زوزه. " کاش نمی رفتی..." خروس می خواند. سگ ها پارس می کنند. [ لیمویی . جیرجیرک . گریه ] 5و6. بله تنهاست. و مردی که در قاب است ، تفنگ دارد. زن ، با نیمتنه ی صورتی کمرنگ ، لب تخت نشسته. "یک...دو...سه..." تفنگدار ، عینک دارد. زن ، خیس ، خیره به در است. "هیچ ، نه ، هیچ مردی از این در بیرون نرفته." [ خاکستری . سکوت . سکوت ] 7. ساعت هاست که پارتی همسایه تمام شده. آتش بس 598. تخت ، به هم ریخته. پیشانی بند سبز مرد ، در باد ، تکان می خورد. زن ، فوت می کند به یک اسکناس سبز و در صندوق صدقه می اندازدش. [ خاکی مایل به کرمی . بوق ترافیک . لبخند ] 8.در کوچه ، تابوت های رنگی می برند. زن ، با کرخی برمی خیزد. قاب را برمی گرداند رو به دیوار. جمعه است. [ سفید........ |
|